دیواریست
میان من و تو
سالهاست به بهار و خزان می روم
باد و باران
سالهاست آفتاب بر تن می کشم
اما تو ای معمار دوران
خشت بر هم نهادی و بلند دیوار کشیده ای
نداییست در این میان
میان من و تو
دیواریست
در تکاپوست، پرواز من
نیست دیدن روی چون ماه تو را
نور تو هر لحظه هست
از پس این دیوار
پیشتر دیوار سنگی بود و نیست
آهسته آهسته
سالها قد کشیده ام
حالا
هرشب، در این باغ
ماه را می گویم نتاب
ماه من، در کنار دیوار است