مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس
گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس
عقل از زمزمه ی بی خبری بی خبر است وصف این لذت جانبخش ز دیوانه بپرس
تو چه دانی ز سرانجام من خانه خراب
سرگذشت دل ویرانه ز دیوانه بپرس
گر ز گیرایی جام نگهت بی خبری
حالت چشم خود از گردش پیمانه بپرس
ماجرای من کاشانه بتوفان داده
از خس و خار بهم ریخته ی لانه بپرس
شمع را نیست بجز شعله ی آتش بزبان
سخن عشق ز خاکستر پروانه بپرس
پرنده
آسمان گریانه
بال ها را باز کن
آسمان را پر کش
از سکوتم از صدایم
فریاد کن
بالهایت
غرش توفانهاست
از فرش تا عرش را پر بکش
آوای پرواز دور دست است.
اندر این چرخ فلک سامان کیستی * سینه، نالان دل فراغ کیستی
خواب من بر نرگس چشمان تو آسان شود * روح من در پیش تو درمان شود
ستاره ی آستاره، استار باش
چشمانت را میبویم
مهتاب می گریانم.
آستاره: ستاره در زبان بختیاری
استار: star