رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

ای آسمان

آه ای آسمان

گامم را در راه تو می گذارم

آغوشت را بسویم باز کن

به بارانت بگو نبار

به آفتابت بگو نتاب

پرنده هایت را راهیم کن

پای به درختانت ده

تا با من

به آغوشت آین

دستانم تهیست

هوای کویت را در آغوشم آر

آه ای آسمان

با چشمان بسته ترا می بینم

دیدگانم را نور بنشان

چشمانم رو به توست

بینای نابینا

آه ای آسمان

کفشهایم را بگیر

پاهایم را تهی کن

به پرندگانت بگو

شال زرد بر گردن دارم

رخت هایم را پاییزی کن

سایه های درختان را با من آر

آه ای آسمان

گامم در راه توست

آغوشت را به سویم باز کن

و ای آسمان

آغوشت را آغوشم کن

بسویم آ

بگشا بالو

بسویم آ،

،آسمانا، راهب راهبان،

خرقه ی خویش باش

آی و آی و آی

هجر تو

هجران منست

آ

برگ هایم

باد بنواز

موهایم راه شانه کن

سماع ساقه ها، برگ ها

برای تو