رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

شکوفه

بیا

بگذر

دستانم را بگیر

از دوری تو کل زمستان را خفته ام


شکوفه های بهاری

محو در رخسار شاخه ها

چشمانم رود را نمی بیند


قدم هایم را برداشته ام

من غرق تو

تو مرا غرق نکن


من در انتظار تو

کفش هایم را برکشیده ام

برای قدم زدن

برای بوییدن


مست در هوای تو نفس می کشم


شکوفه، شکوفه، شکوفه

اندک اندک آ


میخواهم بارها مست و مست از بوی تو شوم