رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

اشک مهتاب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت 
مکش دریا به خون، پروا کن ای دوست 
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب 
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی، من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر گوشه دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
« سیاوش کسرایی »

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.