رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

عاشق کیست؟

چشمم هم اشک گشت و جسمم بگریست

در عشق تو، بی جسم همی باید زیست

از من اثری نماند این گریه ز چیست

چون من همه معشوق شدم عاشق کیست؟

درویش من

عشق تو بلای جان درویش من است
بیگانه نمی شود، مگر خویش من است
گفتم سفری کنم ز غم بگریزم
منزل منزل غم تو در پیش من است.