رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

در کنج دلم

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد * کس جای درین خانه ی ویرانه ندارد.

دلرا بکف هر که دهم باز پس آرد * کس تاب نگهداری دیوانه ندارد.

در بزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست * آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد.

گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی؟ * گفتا: چکنم دام شما دانه ندارد!.

در انجمن عقل فروشان ننهم پای * دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد.

تا چند کنی قصه ز اسکندر و دارا * ده روز ی عمر این همه افسانه ندارد.