رویای زندگی
رویای زندگی

رویای زندگی

آمدی گل

آمدی گل به باغ

باغ به گل

با برگ های کرم رنگ

گفته بودی تنها می آی


سنگ فرش  کوچه ی دوستی 

تک تک

گام هایت را شمرده اند


قاب، رخ گرفته

غنچه غنچه ی رویت

بر کوه دماوند

گل کرده است


تورا میگویم ای دوست


با خود باش

دیگر پشت آن کوه

گلی سر بر نمی آرد


تا

باغبان قله ها ی نور شی


آنوقت هر گل ازآن توست، ای دوست

دیواریست میان من و تو

دیواریست
میان من و تو
سالهاست به بهار و خزان می روم
باد و باران
سالهاست آفتاب بر تن می کشم
اما تو ای معمار دوران
خشت بر هم نهادی و بلند دیوار کشیده ای
نداییست در این میان
میان من و تو
دیواریست
در تکاپوست، پرواز من
نیست دیدن روی چون ماه تو را
نور تو هر لحظه هست
از پس این دیوار
پیشتر دیوار سنگی بود و نیست
آهسته آهسته
سالها قد کشیده ام
حالا
هرشب، در این باغ
ماه را می گویم نتاب
ماه من، در کنار دیوار است

سربرافراشته ام

سر برافراشته ام

میخواهم ،بگویم

به آسمان

شمیم ترا در قلبم می بارم

betok ri tiam

بارون بیو (barun biau)

بتک ری تیام (betok ri tiam)

هنی مندیروم (hani mandirum)

Rain come

Touch my eyes

I still await you

باید رفت

گاهی باید بال بود

بال شد

پرواز کرد

رفت و رفت

دور شد

در این وادی

بود و نبود